خانه پدری
وقتی که آدم زندگی عاشقانهاش را آغاز کزد، وقتی به کامیابی رسید و آرامش زندگی به او رو کرد. وقتی خیالش از بابت عشق راحت شد، روزی خواهد آمد که وقت مرور خاطراتی است که مدتها مجال نیافته بودند. خاطراتی که خاک نگرفته بودند ولی رفته بودند تا پشت شورها و حالهای جوانی جا خوش کنند، خاطراتی از پیش از دوران جوانی و عشق. خاطراتی از دوران نوجوانی و کودکی. خاطرات سایهها و آفتابها، بهار و زمستانها، باهم بودنها و باهم نشستنها، با هم گریستن ها و خندیدنها، خاطرات «خوشی ها و روزها» ی خانه پدری.
و میآید آن حس غریبی که پیش از این نداشتی. میآید و تو خیلی روشن آن را میفهمی. هیچ ابهامی ندارد و پیچیده هم نیست. حس زیبای میانسالی.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۶ ساعت 13 توسط بهاره بهگوی
|